تصویر


سریال
تایتانها
فصل های اول تا سوم و بخش اول فصل چهارم

Titans
(2018-2023)

در دنیای ابرقهرمانان دی سی کامیک ، تایتانها مجموعه ایی از کاراکترهای قهرمان و ابرقهرمان فرعی و وردست هستند که اولین بار سال 1964 در کنار هم و در قالب یک تیم ، که بعدها به تایتانهای نوجوان معروف شدند ، در کامیک های شرکت ظاهر گردیدند . با این وجود 16 سال طول کشید تا کامیک مستقل خود را داشته باشند و بعد از آن هم باز 23 سال منتظر شدند تا بطور جدی در انیمیشن های تلوزیونی دی سی جایگاهی مخصوص خود پیدا کنند . در سال های اخیر این شخصیت ها با انیمیشن کمدی " تایتان های نوجوان به پیش! " بیشتر شناخته شده اند . اما هرچه کاراکترهای " تیتان های نوجوان به پیش! " کمدی و مسخره و روی اعصاب بودند ، سریال " تایتانها " کاراکترهایی کاملاً جدی ، عبوس و روی اعصاب به بینندگانش معرفی کرده است! سریال ساخته HBO Max که تاکنون سه فصل و نیم از آن منتشر شده ، با یک تیم سازنده قدرتمند و با سابقه ، که حضور آنها در تولید یک سریال فرعی (که حتی ارتباط مستقیمی هم با جهان سینمایی فعلی DC ندارد) واقعاً رشک برانگیز است ، با استادی هرچه تمام تر داستان های چند کاراکتر اصلی سریال را به شکلی موازی و چسبیده به هم پیش می برد و با اینکه حضور بتمن (با بازی ایان گلین) در فصل های دوم و سوم می توانست کفه ترازو را به سمت رابین سنگین کند و شخصیت های دیگر را به حاشیه براند ، عملاً این اتفاق نیافتاد . تنها ایراد بزرگ وارد بر فیلمنامه این است که کاراکترها از اشتباهات گذشته درس نمی گیرند و همچنان هرکجا که با همفکری و همکاری دیگران می توانند مشکلی را به راحتی حل کنند ، اول با تک روی جلو می روند و شکست می خورند ، بعد به فکر کمک گرفتن از هم تیمی هایشان می افتند! همین مسئله باعث شده تا روند وقوع حوادث در فصل های مختلف مسیری تقریباً یکنواخت و کلیشه ایی پیدا کند . البته جزئیات مختلف داستانی و کاراکترهای دوست داشتنی سریال باعث شده تا این مسئله مستقیماً برای مخاطبان دافعه برانگیز نباشد ، چیزی که بیشتر مخاطبان این سریال را آزار می دهد پایان های بد و تصنعی است که عملاً باعث ریزش شدید مخاطبان در نیم فصل چهارم اخیر شده ، آن هم در شرایطی که سال 2018 وقتی پخش این سریال آغاز شد ، دنیای سریال های ابرقهرمانی هنوز چندان گسترده نبود ، اما حالا و بعد از تنها پنج سال ، با چنان سریال های متعدد و متنوع ابرقهرمانی از دو دنیای داستانی مارول و دی سی مواجه هستیم ، که راضی نگه داشتن مخاطبان برای سازندگان این سریال ها به کاری بسیار بسیار دشوار تبدیل شده است ، تا جایی که ارائه کاراکتری متفاوت و ترحم برانگیز از ابرشرور بدنامی مثل لکس لوتر هم برای بینندگان غافلگیری محسوب نمی شود!



(تماشای این سریال به دلیل وجود برخی سکانس های خشن و غیر اخلاقی ، بدون سانسور و به افراد کمتر از 13 سال توصیه نمی شود)


***

تصویر

سریال
آکادمی آمبرلا
فصل سوم

The Umbrella Academy
(2022)

فصل سوم سریال آکادمی آمبرلا ، از نظر داستانی انسجام و پختگی بیشتری نسبت به دو فصل قبلی دارد ، هرچند هنوز هم با معضل رفتارهای بعضاً غیر منطقی کاراکترها نمی توان کنار آمد ، جایی که باید اتحاد داشته باشند تک روی می کنند و جایی که باید حواسشان به نجات دنیا باشد درگیر مسائل شخصی پیش پا افتاده می شوند! گروه آکادمی آمبرلا بعد از اینکه ظاهراً جهان را در دهه شصت نجات دادند به زمان حال باز می گردند اما خیلی زود متوجه می شوند که یکجای کار ایراد دارد! پدرخوانده آنها در مواجه ایی که در دهه شصت با آنها داشت ، ازششان خوشش نیامد و تصمیم گرفت تیم دیگری را جایگزین آنها کند! حالا با حضور آمبرلاهای بی کله و کمی هم احمق ، درگیری با گروه جدید اجتناب ناپذیر است اما آنها اصلاً متوجه نیستند که حضور در این خط زمانی جدید پایان دنیای وحشتناک دیگری را رقم خواهد زد ... اما در مورد دو چالشی که 9 ماه قبل گفته بودم ، سازندگان سریال در هر دو شکست خورده اند! در مورد اولی ؛ خانم پیج در فاصله ساخت فصل های دوم و سوم شد آقای پیج! کاراکتر او با نام وانیا در فصل دوم به همج.نسگر.ایی روی آورده بود و حالا با آغاز فصل سوم و تغییری که در جنسیت پیج ایجاد شد ، سازندگان به این توجیه روی آوردند که تمایلات جنسی وانیا در فصل دوم ناشی از این بوده که او اصلاً مونث نبوده . خب ، این ایده بدی نیست و در دنیای واقعی هم زیاد اتفاق افتاده ، اما طرز نمایش آن ، تحول ناگهانی کاراکتر و اینکه فقط با یک مو کوتاه کردن وانیا می شود ویکتور ، زیادی مسخره و سردستی است! و مورد دوم ؛ کاملاً مشخص است که حضور کوتاه خوآن والتون " وانا " و البته برادر دوقلویش (به عنوان بدلکار او!) در این سریال فقط برای جلب نظر چند ملیون دنبال کننده اینستاگرامی آنها بوده است! خوآن با وجود اینکه تجربه بازی در چند فیلم دیگر را هم داشته ، در اینجا نشان داده که برخلاف ورزش ، در بازیگری استعداد چندانی ندارد و سازندگان سریال هم با این آگاهی ، خیلی به نقشش به عنوان یک بچه تخس و شیطان که وسط نجات دنیا از آخرالزمان تبدیل به دغدغه پدرانه یکی از کاراکترها شده ، پر و بال نداده اند! فصل سوم آکادمی آمبرلا پایانی به ظاهر بسته و تمام کننده دارد اما ادامه استقبال نسبی مخاطبان باعث شده که ساخت فصل چهارم هم در دستور کار قرار گیرد و باید دید این بار سازندگان در شرایطی که برخلاف دو فصل قبلی ، در پایان فصل سوم کاراکترهایشان را در امن و امان رها کردند ، چه خوابی برایشان خواهند دید!


(تماشای این سریال به دلیل وجود برخی صحنه های خشن و غیر اخلاقی ، بدون سانسور و به افراد کمتر از 13 سال توصیه نمی شود)


***

تصویر

سریال
پسران
فصل سوم

The Boys
(2022)

نخیر ، سازندگان سریال " پسران " همچنان اصرار دارند سریال محبوبشان را با صحنه های بشدت زننده و هنجارشکن پر کنند . با این شرایط بنده که به احتمال زیاد قید تماشای فصل چهارمش را خواهم زد . خداوکیلی داستان به این قرص و محکمی و هیجان انگیزی و شخصیت ها به این جذابی ، کی گفته مردم بخاطر صحنه های آنچنانی عاشق سریالتان هستند که شما هی دنبال ساخت بدترش هستید! البته سکانس های مورد اشاره در فصل سوم بیشتر غیراخلاقی هستند و کمتر از فصل دوم به حال به هم زنی افتاده اند ، با این وجود دیگر شورش را در آورنده اند! از نظر داستانی فصل سوم نسبت به فصل دوم قوی تر است چون در اینجا هم شاهد اوج گیری دوباره تقابل بوچر و هملندر هستیم و هم یک ضلع سوم قدرت جدید ظهور می کند که تا آخرین لحظه معلوم نیست می خواهد کدام طرف ماجرا بیاستد و در نهایت هم انتخابی غافلگیرکننده رخ خواهد داد! حالا که فکرش را می کنم ، آخر فصل سوم به قدری تماشایی بود که شاید بخواهم فصل چهارم را هم ببینم! اما مطمئناً دیگر مثل مورد زیر ، سراغ محصولات جانبی شان نخواهم رفت!

(تماشای این سریال به دلیل وجود سکانس های متعدد خشن و غیر اخلاقی ، بدون سانسور و به افراد کمتر از 18 سال توصیه نمی شود)


***

تصویر

سریال انیمیشنی
پسران تقدیم می کند : اهریمنی
فصل اول

The Boys Presents : Diabolical
(2022)

واقعاً حیف این همه وقت و استعداد که برای خلق این محصول به اصطلاح هنری صرف شده! تنها نکته قابل توجه و ارزشمند سریال انیمیشنی " پسران تقدیم می کند : اهریمنی " این است که در هر قسمت از یک سبک متفاوت انیمیشن های گرافیکی دو بعدی استفاده شده تا خلاقیت سازندگان آن را به رخ بکشد . غیر از این ، این سریال هیچ چیزی نیست جز یک محصول جنبی بشدت افتضاح و حال به هم زن که سازنندگان آن تمام تلاششان را کرده اند تا هر ایده افتضاح و حال به هم زنی را که نمی توانسته اند در سریال اصلی پیاده کنند ، در اینجا به تصویر در آورند . مقیاس حال به هم زنی و غیر قابل تحمل بودن هم بین قسمت های مختلف متفاوت است . مثلاً قسمت های سوم و هشتم قابل تحمل هستند و نیمچه داستان قابل قبولی هم دارند اما در عوض احتمال اینکه موقع تماشای قسمت های دوم و پنجم دچار حالت تهوع شوید نزدیک به 100% است! کلاً با اینکه تماشای این سریال هشت قسمتی فقط حدود یک ساعت و نیم طول می کشد ، اما اصلاً تماشای آن را توصیه نمی کنم!



(تماشای این سریال به هیچ عنوان اصلاً توصیه نمی شود!)


***

تصویر

سریال
شی-هالک : وکیل دادگستری
فصل اول

She-Hulk Attorney at Law
(2022)

دنیای فیلم و سریال های ابرقهرمانی چند وقتی است که به مرز اشباع رسیده و تهیه کنندگان برای جلوگیری از متهم شدن به تکرار ، به هر ایده عجیب و غریبی روی خوش نشان می دهند! بین سریال هایی که مارول برای توسعه جهان سینمایی اش در سال های اخیر ساخته ، " شی-هالک : وکیل دادگستری " را می توان عجیب و غریب ترین مورد دانست! تولید این سریال توسط خانم جسیکا گائو مدیریت شده که قبلاً هیچ سابقه همکاری در تولید محصولات ابرقهرمانی نداشته و مهمترین تجربه قبلی اش نویسندگی برای سریال انیمیشن " ریک و مورتی " بوده ، پس طبیعتاً مسئولان کمپانی مارول تصور کرده اند که او بهترین گزینه برای ارائه یک کار متفاوت و غیر کلیشه ایی است! اما سریال پخش شده توسط دیزنی پلاس ، آنقدر متفاوت و غیر کلیشه ایی است که عملاً به مایه تمسخر مخاطبان تبدیل شده! البته از حق نگذریم که شی-هالک سریال بامزه ایی است و حسابی می خنداند ، اما خب ، داشتن کاراکترهای بانمک و مزه پران یک چیز است ، و به هجو کشیدن کل دنیای سینمایی مارول یک چیز دیگر! کاراکتر شی-هالک از معدود کاراکترهایی است که دیوار چهارم را می شکنند و مستقیماً با مخاطب گفتگو می نمایند ، اما این ویژگی در سریال فوق چنان زیاد مورد استفاده قرار گرفته که در نهایت باعث عبور شی-هالک از مرزهای حقیقت می شود! البته قرار نیست شی-هالک با حقیقت واقعی روبرو گردد بلکه این هم بخشی از هجو سازندگان سریال بر دنیای تجاری مارول است! به قول خود شی-هالک ، قسمت هایی که کاراکتر وانگ در آنها حضور دارد (سه قسمت) بامزه ترین و مخاطب پسندترین قسمت ها هستند ، اما در قسمت هایی که قهرمان داستان سعی می کند بیشتر از شی-هالک بودن ، خودش یعنی جنیفر والترز باشد بدجوری لنگ می زنند بخصوص که به نظر می رسد جنیفر والترز حاضر است حتی به قیمت احمق به نظر رسیدن ، کمی از زندگی عادی را تجربه کند! شی-هالک پر از کاراکترهای فرعی است که هر کدام داستان خودشان را دارند ، بعضی از فیلم ها و سریال های دیگر آمده اند ؛ مثل خود هالک ، وانگ و آبومیناتیشن (هیولای فراموش شده ایی که در فیلم هالک شگفت انگیز سال 2008 با هالک جنگید) و بعضی در همین سریال معرفی می شوند . قدیمی ها با توجه به پیش زمینه داستانی که دارند ، بهتر از آب در آمده اند و مخاطبان آنها را می پذیرند ، اما کاراکترهای جدید هیچکدام داستان کامل و درست و درمانی ندارند و به خوبی معرفی نمی شوند و در نتیجه هیچکدام هم پتانسیل ماندگاری در ذهن مخاطب را پیدا نمی کنند . شاید وقت آن رسیده باشد که مسئولان کمپانی مارول کمی دست از توسعه بی رویه جهان داستانی شان بردارند و فقط به محکم کردن پایه های فعلی بچسبند!


(تماشای این سریال به دلیل وجود برخی سکانس های خشن و غیر اخلاقی ، بدون سانسور و به افراد کمتر از 13 سال توصیه نمی شود)


***

تصویر

بلک آدام

Black Adam
(2022)

فیلم ساخته جیم کولت سرا یک مشکل بسیار بزرگ دارد ؛ با اینکه قهرمان یا در واقع ضد قهرمان داستان یعنی تت آدام (با بازی راک ، که در پرده پایانی فیلم نام خودش را به بلک آدام تغییر می دهد) قدرت هایش را از روشی مشابه قدرت های شزم بدست آورده و حتی کلمه رمزش هم همین شزم است ، کوچکترین اشاره ایی به شزم اصلی نمی شود و حتی در بخش پساپایانی فیلم هم این سوپرمن است که برای بلک آدام خط و نشان می کشد نه شزم! البته این تنها مشکل فیلم نیست و کلاً فیلمنامه افتضاح است که بزرگترین نقطه ضعف فیلم محسوب می شود ؛ هزاران سال قبل در سرزمینی به نام خندق (در کامیک های اصلی دی سی کامیک منشا بلک آدام از سرزمین مصر است ، اما فیلمنامه نویس فیلم حاضر (که قبلاً موفق ترین کارش فیلمنامه " الوین سنجابها : جاده سنجابی " بوده!) تصمیم گرفته کمی دست به خلاقیت بزند (و بخصوص چون در فیلم دوم زن شگفت انگیز هم به مصر اشاره شاره بود وقوع داستان یک فیلم دیگر در مصر کلیشه ایی و مسئله دار می شد!) ، بنابراین کمی کتاب های تاریخی عربی را ورق زده و خیلی اتفاقی از اسم خندق خوشش آمده است!)) تت آدام با کمک نیروهای اهدا شده از سوی شورای جادوگران یک حاکم ستمگر را سرنگون کرد اما از آنجا که دست به خشونت و بی رحمی زد ، شورای جادوگران او را محبوس کردند . در زمان حاضر سرزمین خندق تحت کنترل یک گروه شبه نظامی بین المللی به نام اینتر گنگ است که مردم را آزار و استثمار می کنند . گروهی از باستان شناسان خندق سعی می کنند به دور از چشم آنها تاج ساباک را که به حاکم باستانی قدرت های فراانسانی می داد پیدا کنند و حین این تلاش تت آدام را آزاد می کنند که بلافاصله با نیروهای اینتر گنگ درگیر می شود . آماندا والر (وایولا دیویس) مامور معروف سیا در نظارت بر ابرقهرمانان ، گروهی از ابرقهرمانان (که تاکنون در جهان سینمایی دی سی حضور نداشتند و این فیلم حکم معرفی آنها را هم دارد) را مامور دستگیری تت آدام می کند چون اعتقاد دارد تت آدام خشن تر از آن است که بتواند کاری را بدون آسیب زدن به مردم عادی انجام دهد ، در مقابل اما تت آدام حمایت مردم خندق را دارد که او را ناجی خود می دانند ... معرفی و شخصیت پردازی تت آدام یا بلک آدام قابل قبول است هرچند با اطلاعات قطره چکانی که عرضه می شود تازه در نیمه دوم فیلم متوجه می شویم چرا او اینقدر خشن و بی رحم است! اما شخصیت پردازی ابرقهرمانانی که برای نبرد با او اعزام شده اند کاملاً ناموفق و کلیشه ایی است و هیچ ذهنیت خاصی از آنها برای بیننده ایی که شناختی از کاراکترهایشان در کامیک های کاغذی کمپانی ندارد ، ایجاد نمی کند . در کنار اینها ، نگاه نچندان ظریف فیلمنامه نویس را داریم به مقوله استثمار کشورهای جهان سوم و برخورد دوگانه با دموکراسی در این کشورها از سوی غرب . نیروی غربی (در اینجا گروه ابرقهرمانان همکار با سیا) فقط وقتی در امور خندق مداخله می کند که نظام حاکم بر آن به خطر افتاده باشد حتی اگر این نظام حاکم یک گروه جنگ سالار غیر بومی و استعمارگر باشند ، و بارها با این طعنه از سوی مردم خندق مواجه می شوند که تا حالا کجا بوده اند و چرا نجات مردم خندق از دست ظالمان برایشان اهمیتی نداشته و حالا که یک نفر پیدا شده تا مردم را نجات دهد از راه رسیده اند؟ این نگاه را می توان به شکلی دوگانه و دوپهلو تفسیر کرد ؛ از یک نگاه حق با مردم خندق است و غربی ها که تا قبل از این برای نجات مردم کاری نکرده اند حالا هم حق مداخله ندارند و باید اجازه دهند خندق از ظلم و ستم آزاد شود (هرچند در نهایت بلک آدام برای شکست دادن رهبر اینتر گنگ به کمک ابرقهرمانان نیازمند است) . اما در مقابل انگیزه نیروی غربی از این مداخله جلوگیری از به قدرت رسیدن حاکمی است که سابقه بی رحمی و شرارت دارد . بنابراین عملاً توجیه می کنند که دلیل عدم مداخله غرب در کشورهای جهان سوم دارای حکومت های دیکتاتور و توتالیتر این است که مردم این کشورها در امنیت نسبی قرار دارند و فقط وقتی این امنیت نسبی به خطر بیافتد غربی ها برای کمک خواهند آمد!


(تماشای این فیلم به دلیل وجود برخی سکانس های خشن به افراد کمتر از 13 سال توصیه نمی شود)


***

تصویر

پلنگ سیاه : واکاندا تا ابد

Black Panther : Wakanda Forever
(2022)

بزرگترین مشکل و معضل سازندگان دومین فیلم مستقل پلنگ سیاه ، درگذشت ناگهانی چادویک بوزمن قبل از شروع فیلمبرداری این فیلم بود که باعث شد فیلمنامه بازنویسی و مسیری کاملاً متفاوت را طی کند . یادآوری و ادای احترام نسبت به مردی که تنها پس از آنکه متوجه شد به سرطان مبتلا است و فرصت اندکی برای ماندگار شدن دارد ، به بازیگری محبوب و مشهور تبدیل شد ، مطمئناً مهمترین و بهترین کاری است که سازندگان واکاندا تا ابد ، در آغاز ، طول فیلم ، و در پایان آن انجام داده اند . در فیلم بطور مستقیم گفته نمی شود که شاهزاده تیچالا یا همان پلنگ سیاه بر اثر ابتلا به سرطان مرده باشد و صرفاً از علت مرگ او با عنوان " بیماری " یاد می شود . بعد از مرگ تیچالا مادرش ملکه راموندا (آنجلا بست که برای بازی در این فیلم نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شده و شانس اول برنده شدن هم هست) قدرت را بدست گرفته و در اشتراک گذاری دانش و اندوخته ویبرانیوم واکاندا با کشورهای دیگر محافظه کاری پیشه نموده که همین کشورهای غربی را عصبانی کرده است . آنها به دنبال یافتن منابع جدید ویبرانیوم هستند اما زمانی که یک گروه اکتشافی در اقیانوس اطلس منبع بزرگی از این ماده ارزشمند و کمیاب را کشف می کند مورد حمله گروهی از مردمان ناشناس قرار می گیرند . آمریکایی ها تصور می کنند این حمله کار واکانداست اما در واقع ملتی پنهان با ریشه مایایی در زیر آب های اقیانوس زندگی می کنند که به خود تولکان می گویند و رهبرشان مردی نامیرا با قدرت های ماورایی به نام نیمور (تنوچ هوئرتا) است . نیمور پیش ملکه راموندا و دخترش شوری (لتیتا رایت) می رود و از آنها می خواهد دانشمند آمریکایی که مسئول ساخت دستگاه اکتشاف ویبرانیوم بوده را بیابند وگرنه به واکاندا حمله خواهد کرد ... در دنیای واقعی تاریخ ثابت کرده هرگاه ملت یا گروهی از مردم سعی کرده اند خود را از جهان جدا و پنهان کنند بعد از کشف به سرعت نابود شده اند چون فقط کسانی که آنها را کشف کرده اند از وجودشان آگاه شده اند و قبل از اینکه دیگران هم در این آگاهی با آنها سهیم شوند ، مردم پنهان را نابود کرده اند تا ثروت ها و اندوخته شان را به تنهایی تصاحب کنند . بنابراین راز بقا در دنیای امروزی دیده شدن یا به تعبیر بهتر در معرض دید همه بودن است! اما مردم تولکان در فیلم ساخته ریان کوگلر ، می خواهند همچنان مخفی بمانند و برای این مخفی ماندن دست به هر جنایتی می زنند! رهبر آنها هم با عمری چند صد ساله ، حاضر است برای حفظ ملت خود همه دنیا را نابود کند و تفکری درست عکس حاکمان واکاندا دارد . هرچه نباشد او شاهد نابودی مردم مایا بدست استعمارگران اروپایی بوده و شدیداً به دنیای خارج بی اعتماد شده است . اما سازندگان فیلم بجای اینکه از دل این بی رحمی و بی اعتمادی ، چیزی قابل دوست داشتن بیرون بکشند (مثل کاری که در فیلم اول درباره شاهزاده غاصب کردند) در نهایت نشان می دهند که او همچنان بی اعتماد و غیر قابل اعتماد است و تحولی واقعی در نیمور شکل نخواهد گرفت . " پلنگ سیاه : واکاندا تا ابد " با اینکه در مقایسه با فیلم اول چندان قرص و محکم نیست ، دست کم در مقایسه با فیلم های اخیر مارول کمتر شلخته و بی در پیکر است و هدف سازندگان صرفاً توسعه بیشتر جهان سینمایی برای کسب درآمد بیشتر نبوده است .


(تماشای این فیلم به دلیل وجود برخی سکانس های خشن به افراد کمتر از 13 سال توصیه نمی شود)

کانال بنده در ایتا :

hahbamn@