نقد کوتاه (36) - d

سریال
وایکینگ هافصل ششم ؛ بخش دوم
Vikings
(2020) :
سریال محبوب شبکه هیستوری صرف نظر از همه ایرادهای تاریخی که داشت ، از نظر درام و شخصیت پردازی فوق العاده بود ، و در بخش آخر هم (که به دلایلی توسط آمازون پریم منتشر گردید) پایانی حماسی برای داستان پسران راگنار رقم زد که تقریباً همه طرفداران سریال را راضی نمود . این بخش فقط یک ایراد بزرگ داشت (البته اگر مجموعه ایرادات تاریخی کلی آن را نادیده بگیریم!) ، ایرادی که مشابهش را در دو فصل آخر سریال بازی تاج و تخت هم دیده بودیم! ؛ در حالی که در اروپا کلی اتفاق های ریز و درشت می افتد و شخصیت ها مسافت هایی طولایی را در یک چشم به هم زدن طی می کنند ، سفر دریایی اوبه و افرادش از ایسلند و سپس گرینلند ، به سمت غرب به شکل خسته کننده و روی اعصابی مدت زیادی از سریال را به خود اختصاص می دهد ، حداقل می توانستند بهانه بیاورند که در دریا گم شده اند ، اما در تمام مدت در حال حرکت در جهت درست هستند و در واقعیت چنین سفری با کشتی های سریع وایکینگی نباید بیشتر از چند روز طول بکشد ، اما همزمان وقایع در اروپا (روسیه ، اسکاندیناوی و سپس بریتانیا) مثل برق و باد طی می شوند و بیننده دچار این تصور می گردد که در حال تماشای سریالی با فرمول زمانی مشابه فیلم دانکرک کریستوفر نولان است ، البته بدون کوچکترین توضیحی در تشخیص زمانبندی احتمالی! در واقع سازندگان فقط می خواسته اند داستان اوبه را آنقدر کش بدهند تا همزمان با روبرو شدن آیوار و ایستریک با سرنوشتشان به پایان برسد ، در حالی که پایان باشکوه بیورن در همان اولین قسمت این بخش رقم خورده بود!
(تماشای این سریال به دلیل وجود سکانس های متعدد خشن و غیر اخلاقی ، بدون سانسور و به افراد کمتر از 18 سال توصیه نمی شود)
***

تفنگدار
The Rifleman {Blizzard of Souls}
(2019) :
فیلم " روح زمستان " که در دوبله انگلیسی با نام " تفنگدار " معرفی شده ، محصول 2019 سینمای لتونی به کارگردانی زینتراس دریبرگز ، داستان سرباز جوانی از لتونی را در طول جنگ جهانی اول روایت می کند ؛ آرتورس نوجوان شانزاده ساله روستایی است که مادرش توسط سربازان آلمانی به قتل می رسد و او همراه پدرش که یک کهنه سرباز ارتش تزار است به جنگ می رود ، شجاعانه می جنگد و شاهد کشته شدن پدر و دوستانش است ، اما بعد از سقوط حکومت تزار و تفرقه بین ارتش فرار می کند و در نهایت به عنوان افسر ارتش جدید التاسیس لتونی با آلمانی ها و کمونیست ها می جنگد ... نمی توان فیلم را شاهکار دانست و از نظر داستانی نقاط ضعف زیادی دارد و شخصیت ها و داستان های فرعی زائد در آن فراوان هستند ، اما در نشان دادن چهره زشت و خشن واقعی جنگ برای سربازان خط مقدم که قربانی بازی های سیاسی کشورها هستند و در عین حال می خواهند در راه دفاع از میهنشان فداکاری کنند موفق است . به یاد ماندنی ترین بخش فیلم در دقایق پایانی آن رقم می خورد ؛ آرتورس به عنوان یک کهنه سرباز فرمانده تعدادی نوجوان تازه کار است که باید از پل راه آهن در برابر حمله آلمانی های در حال عقب نشینی دفاع کند ، در ابتدا همه چیز ناامیدکننده به نظر می رسد اما آرتورس با به یاد آوردن تجربیات و آموزش هایش شروع به روحیه دادن به نیروهایش می کند و همان ها موفق به شکست دادن دشمن می شوند در حالی خود آرتورس زخمی شده است .
(تماشای این فیلم به دلیل وجود برخی سکانس های خشن به افراد کمتر از 11 سال توصیه نمی شود)
***

نبرد فراموش شده
The Forgotten Battle
(2020) :
محصول 2020 سینمای هلند به کارگردانی ماتیس ون هایکنینگن درباره جنگ جهانی دوم فیلم موفقی نیست به سه علت ؛ اولاً فیلم پر از شخصیت ها و داستان های فرعی است که اغلبشان نه پرداخت مناسب و کافی دارند و نه سر و ته درست و درمان ، دوماً بعضی از وقایع کلیدی در شرایطی رخ می دهند که اشخاص درگیر در آنها در نهایت کشته می شوند و بنابراین دست نویسنده را در تخیلی و غیر واقعی بودن رویداد و احتمالاً کلیت داستان فیلم رو می کند! و سوماً اصولاً نویسندگان و سازندگان این فیلم درک درستی از جنگ نداشته اند! کجای دنیا یک خلبان که بعد از سقوط هواپیمایش به سختی و با خوش شانسی از بین خط مقدم رد شده و خودش را به نیروهای خودی رسانده بدون اینکه حتی به افسران واحد معرفی شود لباس آن واحد را می پوشد و به جنگ می رود و حتی به خودش زحمت نمی دهد زنده بودنش را به اطلاع واحد اصلی اش برساند؟! اینطور اتفاقات فقط در فیلم های هندی یا آخرالزمانی می افتد! داستان به شدت شلوغ فیلم از این قرار است ؛ پاییز 1944 ، متفقین فرانسه را آزاد کرده اند و آلمانی ها در حال عقب نشینی از طریق هلند هستند ، پسر جوانی با پرتاب سنگ به یک نفربر آلمانی باعث بروز حادثه و کشته شدن چند سرباز می شود و فرار می کند در حالی که خواهرش از دور ناظر ماجراست و در ابتدا پسر سنگ انداز را نمی شناسد و حتی خبر ندارد که بهترین دوستش رابط برادرش با گروه مقاومت هلند است! پدر این دو یک پزشک مورد اعتماد آلمانی هاست و ژنرال آلمانی فرمانده منطقه به خانه آنها رفت و آمد دارد ، از طرف دیگر سرباز منشی ژنرال علاقه پنهانی به دختر دارد و وقتی می فهمد برادر دختر لو رفته سعی می کند به او خبر دهد اما خودش هم لو می رود ، و همزمان با این اتفاقات نیروهای متفقین هم در حال اجرای عملیات مارکت گاردن در بلژیک و هلند هستند و یکی از هواپیماها در نزدیکی شهر داستان ما سقوط می کند ... خلاصه تیم سازنده این فیلم نتوانسته اند تصمیم بگیرند دنبال ساخت یک " ارتش سری " جدید هستند یا می خواهند به فیلم " پلی در دور دست " پهلو بزنند!
(تماشای این فیلم به دلیل وجود برخی سکانس های خشن به افراد کمتر از 11 سال توصیه نمی شود)
***

فداکاری
The Sacrifice
(2020) :
چینی ها هم مثل روسها وقتی پای جنگ های معاصر در میان باشد ، سنگ تمام می گذارند و فیلم هایشان معمولاً پر ابهت و پر جزئیات هستند . فداکاری ساخته گوآن هائو ، فرانت گائو و لو هوانگ ، هم از حیث پرداخت به جزئیات و ریخت و پاش صحنه چیزی کم ندارد و می توانست فیلم خوبی باشد اگر داستانش اینقدر ضعیف و پروپاگانداوار نبود! سال 1953 آخرین روزهای جنگ کره است و یک گروه از سربازان چینی می خواهند با عبور از رودخانه خود را به خط مقدم رسانده و آخرین حمله را انجام دهند اما پل به شدت زیر بمباران توپخانه و هواپیماهای آمریکایی است و هر بار که چینی ها آن را تعمیر می کنند ظرف چند دقیقه دوباره آسیب می بیند . این فیلم داستان فداکاری سربازان پیاده ، تعمیرکاران پل ، و نیروهای پدافند هوایی است که با حداقل امکانات کاری را انجام دادند که برای آمریکایی ها باور کردنی نبود! و البته بخشی از فیلم هم داستان یک خلبان یک دنده و خودسر آمریکایی است که حاضر به قبول شکست در برابر جانبازی چینی ها نیست و در این راه هم کشته می شود . این فیلم هم دقیقاً هر سه نقطه ضعف فیلم هلندی را دارد! تعدد شخصیت ها و داستان ها ، کشته شدن اغلب آنها در حالی که روایت جزئیات بدون حضور آنها تقریباً غیرممکن بوده ، و البته عدم درک و شناخت سازندگان فیلم از یک موقعیت جنگی واقعی . مثلاً صحنه باشکوه شلیک موشک های کاتیوشا چینی به سمت مواضع دشمن را در نظر بگیرید ؛ صحنه بسیار زیبا و سینمایی است اما واقعی نیست! در کدام جنگ 60-50 دستگاه موشک انداز کاتیوشا همزمان با هم در سه نوبت با فاصله چند ثانیه ایی شلیک می کنند تا نمای پرواز موشک هایشان بیشتر شبیه پرواز تیرهای آتشین جنگ های قدیمی باشد؟
(تماشای این فیلم به دلیل وجود برخی سکانس های خشن به افراد کمتر از 11 سال توصیه نمی شود)
***

جنگ زیر زمین
The War Below
(2021) :
این یکی هم تا حدود زیادی همان ایرادات دو فیلم قبلی را دارد! فیلم ساخته جی پی واتز محصول سینمای انگلستان داستان معدنچیانی است که به خط مقدم جنگ جهانی اول فرستاده می شوند تا با حفر تونل یک سنگر مهم آلمانی ها را منفجر کنند . این انفجار آنقدر معروف است که از آن به عنوان بزرگترین انفجار بدست بشر قبل از انفجار بمب های اتمی یاد می شود و حتی گفته می شود نخست وزیر وقت انگلستان در دفتر کارش در لندن صدای انفجار را که در بلژیک رخ داد شنیده است! بنابراین کاملاً طبیعی است که انگلیسی ها بخواهند درباره این ماجرا فیلم بسازند و از فداکاری افراد دخیل در آن قدردانی کنند . اما در نهایت فیلمشان در حد این قدردانی نیست! سازندگان برخلاف مثلاً فیلم 1917 سم مندز ، نتوانسته اند تصویری ذقیق و کاملاً واقع گرایانه از شرایط خط مقدم ارائه کنند . هرچند به اندازه دو فیلم قبلی شاهد تعدد شخصیت ها و داستان های فرعی نیستیم ، اما باز هم پرداخت بیشتر آنها کافی و قابل پذیرش نیست . سکانس پایانی فیلم هم که از آن ماجراهای مشکوک بدون شاهد زنده است! و در نهایت هم این داستان طوری روایت می شود و به پایان می رسد انگار این انفجار تحول بسیار مهمی در روند جنگ جهانی اول بوده است! در واقعیت حفر تونل بیش از یک سال زمان برد ، با انفجار آن چند صد سرباز آلمانی کشته شدند و سپس نبردی یک هفته ایی بین دو طرف در جبهه مسین درگرفت که با حدود 2 کیلومتر پیشروی انگلیسی ها در این جبهه به پایان رسید! آن زمان برخی مطبوعات مخالف دولت در انگلستان پرسیدند برای پیروزی در جنگ چقدر زمان ، برای حفر چند تونل نیاز است؟
(تماشای این فیلم به دلیل وجود برخی سکانس های خشن به افراد کمتر از 11 سال توصیه نمی شود)
bamn ، همه جا bamn است!