رویدادهای مهم اکران هفت ماه نخست 2016
با سلام دوباره .
خیر ، بنده هنوز گرم نشده ام! دست و دلم به نوشتن جدول هفتگی نمی رود! آن هم این هفته که هفته اول سپتامبر است و با بازگشایی مدارس ، صف گیشه سینماها تا حدود زیادی خلوت شده و فیلم ها هم از تب و تاب افتاده اند! خب ، پس چکار کنیم؟! ... (حالا یعنی مثلاً دارم فکر می کنم!!!) ... آها ، بیایید مروری داشته باشیم بر مهمترین اتفاقات اکران هفت ماه گذشته سال 2016 :
اولین فیلمی که تصور می رفت فروش خوبی داشته باشد ، موج پنجم کمپانی سونی بود که 22 ژانویه اکران شد اما در فروش آمریکا توفیقی نداشت و فقط به لطف فروش متوسط جهانی بود که از شکست گریخت . فیلم را منتقدان هم تحویل نگرفتند اما از آن دست فیلم هایی است که بنده شدیداً مایل به دیدنشان هستم و وقتی شنیدم موسسه قرن 21 که بهترین و باتجربه ترین موسسه شبکه نمایش خانگی ایران است و بهترین دوبلورها را در اختیار دارد فیلم را بدست آورده حسابی خوشحال شدم لیکن متاسفانه درست زمان توزیع این فیلم افتاد به اختلافات بین موسسه و توزیع کنندگان اصفهان و فیلم با وجود حل و فصل نسبی اختلافات ، هنوز به بازار اصفهان وارد نشده است!
29 ژانویه انیمیشن پاندای کونگ فوکار 3 اکران شد که همانگونه که پیشبینی می شد بخاطر زمان نامناسب اکران ، کمتر از دو قسمت قبلی فروش داشت ،البته توانست گلیمش را از آب بیرون بکشد ، از نظر فیلمنامه و طنز هم باز کاری عالی و سطح بالا بود و برخلاف بیشتر سری های انیمیشنی هم تایش ، از این لحاظ سقوط نداشته . در همین روز کمدی پنجاه طیف سیاه روی پرده رفت که هجوی بود بر فیلم پرفروش "پنجاه طیف خاکستری" ، اما توفیقی در گیشه نداشت و تهیه کنندگان خیلی شانس آوردند که خرج زیادی برای فیلم نکرده بودند . اما یک اتفاق مهم دیگر هم در این روز افتاد و آن شکست سنگین فیلم جین یک تفنگ دارد وسترن ساخته گوین اوکانر و با بازی ناتالی پورتمن ، اوان مک گرگور و جوئل ادگرتون بود که چون از اکران به موقع در فصل جوایز سینمایی باز ماند ، تماشاگران حرفه ایی هم از تماشایش سر بازدند به این ترتیب این فیلم 25 ملیون دلاری در فروش افتتاحیه فقط هشتصد هزار دلار فروخت و مجموع فروشش به زحمت از 1.5 ملیون دلار گذشت . این شکست سنگین به پای کمپانی گزیده کار و مشکل پسند واینشتاین نوشته شد!
7 فوریه غرور و تعصب و زامبی ها اکران شد که به نظر ایده جالبی می رسید اما با استقبال سرد تماشاگران در اکران بشدت شکست خورد . شاید مشکل از آنجا بود که سازندگان فیلم را بشدت جدی گرفته بودند در حالی که تماشاگران انتظار یک هجو کمدی/ترسناک را داشتند!!!
12 فوریه فیلم جنجالی و بشدت متفاوت ددپول اکران گردید و بسیار فراتر از هر فیلم دیگری از سری مردان ایکس فروش کرد ، هرچند که در واقع نباید این فیلم را که بیشتر یک کمدی هجوی از فیلم ابرقهرمانی بود ، جزو مجموعه بشدت رسمی و تلخ مردان ایکس حساب کرد! در همان روز کمدی زولندر 2 روی پرده رفت و این یکی البته با وجود حضور انبوهی از ستاره های سینما و موسیقی ، شکستی سنگین را برای کمپانی پارامونت رقم زد . واقعاً فیلمنامه آشغالی داشت ، بنده که فقط پنج دقیقه اش را توانستم تحمل کنم!!!
اما روز 26 فوریه هم یک روز تلخ دیگر برای کمپانی ها بود ؛ فیلم 140 ملیون دلاری خدایان مصر کمپانی پر اشتباه و ساده نگر لایونزگیت شروع بسیار بدی داشت و فروش افتتاحیه اش در آمریکا یک دهم بودجه ساختش و در نهایت هم به فروش 31 ملیون دلاری در گیشه آمریکا بسنده کرد و در فروش جهانی هم چندان موفق نبود . فیلم دیگری که خیلی روی فروشش حساب کرده بود تریلر سه گانه 9 بود که هرچند با بودجه 20 ملیون دلای ساخته شد اما تبلیغات سنگینی پشتش بود و کمپانی اپن رود فیلمز حساب ویژه ایی روی آن باز کرده بود لیکن این فیلم هم به فروش 12.6 ملیون دلاری در آمریکا بسنده کرد!
روز 4 مارس اکران انیمیشن متفاوت و جذاب زوتوپیا از والت دیزنی آغاز گردید که با ایده های عمدتاً جذاب و اورژینالش بهترین انیمیشن 2017 تا اینجا بوده ، هرچند برخی از پیام های اخلاقی که این انیمیشن می دهد جای بحث دارد اما چه در ایده و چه در پیام به نظرم یک سر و گردن بالاتر از دیگر انیمیشن مهم و پرفروش امسال است! در همین روز فیلم اکشن سقوط لندن روی پرده رفت که دنباله "سقوط الیمپوس" بود و ساخته یک کارگردان ایرانی الاصل به نام بابک نجفی! سقوط الیمپوس فیلم بدی نبود و خیلی هم بیشتر از رقیبش "سقوط کاخ سفید" فروش کرد اما بنده "سقوط کاخ سفید" را بیشتر دوست داشتم چون نحوه حمله تروریست ها به کاخ سفید در "سقوط کاخ سفید" خیلی عقلانی تر و قابل باور تر است تا "سقوط المپیوس" . و سقوط لندن با وجود داشتن صحنه های اکشن و تعقیب و گریز آنچنانی ، یک فیلم بشدت احمقانه و ضعیف در فیلمنامه بود که البته باز هم در گیشه موفقیت نسبی داشت بنابراین احتمال اینکه فیلم سومی هم ساخته شود وجود خواهد داشت!
11 مارس ، مسیر شانس آباد 10 اکران گردید که تصور می رفت دنباله فیلم "شانس آباد" سال 2007 باشد ، اما این در واقع یک ترفند بود از طرف تهیه کنندگان برای اینکه ایده ها و چرخش های داخل فیلم برای تماشاگر جذابیت بیشتری داشته باشد و انصافاً فیلم غافل گیر کننده ایی هم بود و تا زمان چرخش نهایی داستان ، باز هم نمی شد حدس زد چه خبر است؟! و همین ترفند به فروش موفق فیلم کمک نمود . در همین روز کمدی 35 ملیون دلاری برادران گریمزبی با بازی ساشا بارون کوهن روی پرده رفت و با شکستی سنگین به کارش خاتمه داد . ساشا بارون کوهن کمدینی است که خیلی زودتر از آنچه تصور می شد در هالیوود محو خواهد گشت!
روز 18 مارس سری واگرا : وفاداری روی پرده رفت و با فروشی ناامیدکننده نسبت به دو قسمت قبلی به جمع شکست های بزرگ سال اضافه شد . تهیه کنندگان تصمیم گرفته اند قسمت چهارم و پایانی را با هزینه ایی کمتر و به صورت تلوزیونی یا ویدئویی تولید کنند تا پرونده این مجموعه هرچه زودتر بسته شود!
در روز 25 مارس هم جنجالی ترین فیلم سال روی پرده رفت ؛ بتمن علیه سوپرمن : طلوع عدالت که قرار بوده آغاز رقابت رسمی کمپانی برادران وارنر و دی سی کامیک با مجموعه انتقامجویان مارول و والت دیزنی باشد ، هرچند فیلم فروش خوبی داشت (البته کمتر از حد انتظار تهیه کنندگان) و رسماً به ساخت دنباله های بعدی چراغ سبز نشان داد ، اما در برابر بدترین فیلم مجموعه انتقامجویان هم از نظر فیلمنامه و روند داستان حرفی برای گفتن ندارد!!! بتمن فیلم که عمدلاً یک موجود خشن و زمخت و نادان و متوهم تک بعدی است که هرچه نولان در سه گانه رشته بود را پنبه می کند ، و سوپرمن فیلم هم هرچند قرار نبوده شرلوک هلمز باشد ، اما حماقت هایش از شماره خارج می شود!!! و آن پایان مسخره که همه عالم و آدم می دانند گروه عدالت بدون سوپرمن اصلاً گروه نمی شود!!!
15 آوریل کتاب جنگل والت دیزنی روی پرده رفت و یک موفقیت دیگر را در گیشه برای این کمپانی رقم زد . فیلم تا حدود زیادی به انیمیشن اورژینال وفادار است و بسیاری از سکانس های کلیدی آن را بازسازی نموده ، جلوه های ویژه هم خیره کننده است و بدون شک جزو نامزدهای اسکار در این بخش خواهد بود ، نکته ایی هم که به نظرم خیلی جالب آمد انتخاب درست هنرپیشه خردسال فیلم بوده ، در انیمیشن موگلی یک پسر بچه ترکه ایی و بسیار لاغر است ، اما موگلی فیلم بدنی نسبتاً چاق و شل و ول دارد ، و این مورد درست است چون در موارد اندکی در کودکان واقعی بعد از چند سال زندگی در طبیعت پیدا شده اند (و احتمالاً الهام بخش خلق این داستان هم بوده اند) توصیفات ظاهری که از این کودکان شده به موگلی فیلم نزدیک است زیرا بخاطر مصرف مواد خام جنگلی چربی و عوره بالاتری نسبت به حد طبیعی کودکان هم سن و سالشان داشته اند!
22 آوریل ، باز هم یک روز تلخ دیگر برای تهیه کنندگان ؛ شکارچی ؛ جنگ زمستان دنباله "سفید و برفی و شکارچی" با شروعی ناامید کننده در اکران شکست می خورد . فیلم اول هم هرچند اثر جالب توجهی نبود اما به لطف تبلیغات و حواشی فراوانی که داشت تماشاگران را جلب کرد ، اما جنگ زمستان عملاً هیچ نکته مثبتی برای جلب تماشاگران بزرگسال ندارد و مناسب تماشاگران کودک و نوجوان هم نیست! اما در این روز یک فیلم دیگر هم بی سر و صدا روی پرده رفت و بی سر و صدا هم شکست خورد ؛ هولوگرامی برای پادشاه ساخته تام تیکور و بازی تام هنکس و درباره شاهزاده های سعودی!!!
29 آوریل انیمیشن رچت و کلانک از فوکوس فترز روی پرده رفت که این یکی هم تبدیل به یک شکست سنگین دیگر شد . نسخه دوبله این انیمیشن تازه بدستم رسیده و هنوز تماشا نکرده ام که ببینم چرا شکست خورد؟!!! چون تیزرش که جالب توجه بود!
در روز 6 می کاپیتان امریکا : جنگ داخلی روی پرده رفت و با قدرت هرچه تمام تر برتری والت دیزنی و مارول را به رخ حریفان کشید! انصافاً این فیلم چه در شخصیت پردازی ، چه روند داستان ، چه اکشن و چه جلوه های ویژه کم نقص است و تا اینجا بهترین و جذاب ترین فیلم از سال 2016 بوده که بنده تماشا کرده ام .
روز 20 می انیمیشن پرندگان خشمگین از کمپانی سونی روی پرده رفت و به لطف محبوبیت فراوان بازی اش فروش قابل قبولی داشت اما خود این انیمیشن از نظر کیفیت اصلاً در حد چنین فروشی نبود .
27 ماه می مردان ایکس : آپوکالیپس اکران شد و خیلی ها تصور می کردند با موفقیت چشمگیری که ددپول در آغاز فاز جدید این مجموعه کسب کرده ، آپوکالیپس هم می تواند فروش بالایی داشته باشد اما این فیلم به کم فروش ترین بین شش فیلم مردان ایکس (منهای ولوورین ها) تبدیل شد هرچند که به لطف فروش جهانی اش به سوددهی رسید و راه برای ساخت دنباله های بعدی همچنان باز است . هرچند آپوکالیپس داستان مهیج و پرکششی دارد اما شاید دلیل استقبال کمتر تماشاگران از فیلم این است که سازندگان با ایجاد تغییرات بنیادین در داستان ، عملاً سعی دارند خاطرات خوب تماشاگران از سه فیلم نخست مجموعه را پاک کرده و بهانه سفر در زمانی که در فیلم قبلی رخ داد ، کل داستان و مسیر مجموعه را متفاوت از سه گانه نخست پیگیری کنند . از طرف دیگر نکته ایی که در فیلم اذیتم کرد انتخاب قاهره به عنوان کانون شکل گیری حوادث مهم فیلم و نابودی آن بود . شاید به نظر کمی زیاده روی می کنم اما چرا باید قاهره انتخاب شود آن هم درست مدتی بعد از ترور انور سادات و آغاز دشمنی علنی بین حکومت نظامیان مصر و جماعت اخوان المسلمین ، و تصور کنید وقتی قاهره ایی نباشد که حوادث مهم زمستان 2011 در آن رخ دهد ، دنیای الان چه شکلی بود؟! بدون اینکه علناً چیزی را بیان کنند در ضمیر ناخودآگاه بینندگان این سئوال را مطرح می نمایند و آنها را از شورش و انقلاب می ترسانند!
در همان روز 27 می آلیس آن سوی آینه را می نگرد هم روی پرده رفت و هرچند قابل پیشبینی بود که خیلی کمتر از فیلم میلیاردی اول فروش کند ، اما به معنای واقعی کلمه تبدیل به یک شکست کامل برای کمپانی والت دیزنی شد ، واقعاً شانس آوردند که امسال این همه فیلم های بزرگ و موفق داشتند تا بتوانند چک های یکی-دو فیلم شکست خورده را هم پاس کنند! نسخه دوبله این فیلم بدستم رسید اما زحمت تماشایش را به خودم ندادم چون از فیلم اول هم خیلی خوشم نیامده بود!!!
در روز سوم ژوئن اکران لاکپشت های نینجا : خروج از سایه آغاز گردید . فیلم اول چیز دندان گیری نبود اما فروش قابل قبولی داشت و پیشبینی می شد با به دست آوردن زمانی مناسب تر در جدول اکران ، فیلم دوم بتواند موفق تر از فیلم اول عمل کند . اما اینطور نشد ، و فقط به لطف فروش بین المللی فیلم کمپانی پارامونت توانست از زیر یک شکست دیگر فرار کند! این فیلم را هم با اینکه بدستم رسید ، تماشا نکردم و نمی توانم شخصاً قضاوت کنم!
روز 10 ژوئن اکران سه فیلم جدید در سینماهای آمریکا آغاز شد ؛ احضار شده 2 که قسمت نخستش خیلی سریع تبدیل به یک اثر موفق و کلاسیک در ژانر ترسناک شد ، باز هم فیلمی قابل قبول و پرفروش بود و راه برای ساخت دنباله های بعدی بازماند ، هرچند تجربه ثابت کرده در ژانر ترسناک دو فیلم اول یک مجموعه هرچقدر هم عالی باشند فیلم سوم آشغال خواهد بود!!! وارکرافت هم که بنده شخصاً منتظر اکرانش بودم در این روز روی پرده رفت و به شکست دیگری در گیشه آمریکا تبدیل شد ، البته فروش فیلم در بازار بین الملل و بویژه در چین قابل توجه بوده و به همین دلیل تهیه کنندگان برای ساخت فیلم بعدی همچنان انگیزه دارند هرچند رسماً هنوز آغاز آن را اعلام نکرده اند . اما فیلم وارکرافت چندین ایراد اساسی دارد که بخصوص برای کسانی که عاشق فیلم های ارباب حلقه ها و هابیت باشند ، بیشتر نمود دارد ؛ اولین و مهمترین ایراد شخصیت پردازی است که باعث می شود تماشاگران با هیچ یک از شخصیت داستان چه انسانی ، چه هیولایی ، چه خوب و چه بد ، نتوانند همزاد پنداری کنند و با آنها همراه شوند . درام و پیچش های داستانی هم که در حد سریال های ترکی است و هیچ نکته مثبت و گیرایی در آن نیست . جلوه های ویژه فیلم چشمگیر است اما گاهی چندان زیاد می شود که تصور می کنیم یک انیمیشن یا خود بازی وارکرافت را داریم تماشا می کنیم! و نبرد پایانی فیلم هم خیلی خوب از کار در نیامده ، تماشاگرانی که نبردهای عظیم و پرجزئیات فیلم های ارباب حلقه ها ، هابیت ، نارنیا ، تروآ و ... را دیده اند ، انتظار خیلی بیشتری از نبرد پایانی کم رمق و سر هم بندی شده فیلم داشتند . فیلم سوم این روز هم حالا منو ببین 2 بود . فیلم اول را خیلی دوست دارم و چندین بار تماشا کرده ام ، فیلم دوم هنوز بدستم نرسیده اما فکر نمی کنم به اندازه فیلم اول جذاب باشد . فیلم در گیشه آمریکا هم چندان مورد استقبال قرار نگرفت اما در بازار بین الملل فروش خوبی داشت و تهیه کنندگان کاملاً از نتیجه راضی هستند هرچند خیلی بعید است که به ساخت فیلم سوم فکر کنند!
17 ژوئن اکران در جستجوی دوری والت دیزنی و پیکسار آغاز شد که تا امروز پرفروش ترین فیلم سال لقب گرفته است . انیمیشن شروعی طلایی دارد و با کمک خاطرات خوبی که از فیلم اول داریم خودش را پیش می اندازد اما از اواسط کار کم کم ایده ها ته کشیده و سازندگان به کپی برداری ایده ها از انیمیشن های دیگر روی آورده اند تا جایی که کار به ایده گرفتن از انیمیشن ضعیف "عملیات آجیلی" هم کشیده است . به هر حال پیکساری ها همچنان تمام تلاش خودشان را کرده اند و انیمیشنشان از نظر فنی و گرافیکی همچنان بالاتر از رقباست ، اما از زمانی که والت دیزنی پیکسار را بلعیده و بخصوص پس از مرگ استیو جابز ، این کمپانی در ایده پردازی واقعاً کم آورده و روی دور باطلی از تکرار و دنباله سازی افتاده است .
در روز 24 ژوئن اکران روز استقلال : خیزش دوباره آغاز گردید و این فیلم هم در آمریکا کمتر از آنچه پیشبینی می شد فروش داشت و باز به لطف فروش بین المللی از شکست گریخت . فیلم اول هم که سال 1996 باعث شهرت ویل اسمیت گردید با آن همه سوراخ های فیلمنامه و شعارهای گل درشت سیاسی امریالیستی ، اصلاً لایق آن همه فروش و شهرت نبود (هرچند شخصاً بیشتر از 20 بار تماشایش کرده ام) و مطمئناً فیلم دوم هم نباید چیز دندان گیر تری باشد!!! در همین روز فیلم شیطان نئونی نیکلاس وندینگ روفن اکران گردید و باز مثل فیلم قبلی اش "فقط خدا می بخشد" به یک شکست مطلق هم در گیشه و هم در نزد منتقدان تبدیل شد . شاید وندینگ روفن دیگر نتواند آن درخششی را که با فیلم "راندن" داشت تکرار کند!
اول جولای با توجه به تعطیلی چهارم جولای ، برای فیلم هایی که اکران شدند بهترین موقعیت ممکن فراهم بود ، و تقریباً هیچکدام نتوانستند آن طور که انتظار می رفت از این فرصت استفاده کنند! افسانه تارزان برادران وارنر که باز خیلی ها آن را در برابر "کتاب جنگل" والت دیزنی قرار دادند در چهار روز فروش افتتاحیه 46 ملیون دلاری را پشت سر گذاشت و در مجموع فروشش در سینماهای آمریکا به 126 ملیون دلار رسید که خیلی کمتر از فیلم دیزنی است ، البته با فروش 230 ملیون دلاری در بازار بین المللی توانسته تا حدودی هزینه 180 ملیون دلاری اش را جبران کند . این فیلم بدستم رسیده و اگر فرصت شد در چند روزآینده تماشا خواهم کرد . پاکسازی : سال انتخابات که کاملاً مناسب امسال و روز ملی استقلال آمریکاست در مجموع حدود 79 ملیون دلار در آمریکا فروش داشته ، البته بودجه ساخت فیلم 10 ملیون دلار اعلام شده ، اما انتظار می رفت فیلم با شرایط مساعد اکرانی که دارد بیشتر از این مورد استقلال قرار گیرد . فیلم سوم هم غول بزرگ مهربان 140 ملیون دلاری استیون اسپیلبرگ بود که در چهار روز تعطیلات فقط کمتر از 23 ملیون دلار فروش افتتاحیه داشت و در مجموع هم زحمت حدود 55 ملیون دلار در آمریکا فروخت و فروش جهانی اش هم خیلی چشمگیر نبود!!! اسپیلبرگ که از فیلم خیلی راضی است و آن را شادترین فیلمی می داند که تاکنون ساخته است ، قبل از تماشای فیلم هم شنیده بودم که بهترین بخش فیلم آن قسمتی است که غول و دخترک به قصر ملکه انگلیس می روند ، اما کاملاً ناامید شدم!!! در واقع فیلم تا قبل از آن بخش کاملاً جان دار و سرگرم کننده است اما با وارد شدن ملکه به داستان چنان خشک و تصنعی و غیر قابل باور می گردد که آدم وجود غول را بیشتر می تواند باور کند تا اینکه ملکه انگلستان اینقدر راحت درگیر چنین ماجرایی شود و تازه آن را هم بپذیرد!!!
8 جولای انیمیشن اسرار زندگی حیوانات خانگی از یونیورسال روی پرده رفت و فروش بالایی هم داشته ، کار سرگرم کننده ایی هم هست ، اما پیام های مثلاً اخلاقی که برای بچه ها دارد واقعاً نگران کننده است!!! تبلیغ علنی زندگی مجردی و جایگزین کردن حیوانات خانگی بجای خانواده واقعی . این ضد اجتماعی ترین انیمیشنی است که تاکنون اکران شده!
در روز 15 جولای بازسازی زنانه داغون کننده های اشباح اکران گردید که مسلماً اگر بخاطر ستاره شدن ملیسا مک کارتی نبود این اتفاق نمی افتاد . اما با وجود فروش 126 ملیون دلاری که فیلم تاکنون در آمریکا داشته و با احتساب فروش بین الملل مجموع فروشش به بیش از 224 ملیون دلار رسیده ، برای فیلمی با بودجه ساخت 144 ملیون دلار اصلاً قابل قبول نیست . فیلم قبلی خانم مک کارتی یعنی رئیس هم که چند ماه قبل تر اکران شد آنطور که انتظار می رفت ، فروش بالایی نداشت . خانم مک کارتی باید کمی استراتژی اش را تغییر دهد وگرنه خیلی زود از جایگاه ستاره ایی اش سقوط خواهد نمود .
22 جولای سفر ستاره ایی : ماورا و عصر یخبندان : دوره برخورد اکران گردیدند و هر دو فیلم فروشی ناامیدکننده داشتند! سفر ستاره ایی جدید با اینکه بار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و نمره قابل قبولی دریافت کرد اما در جذب تماشاگران به اندازه دو قسمت قبلی موفق نبود ، شاید به این خاطر که آنها از نبودن جی جی آبرامز روی صندلی کارگردانی راضی نبودند یا شاید واقعه مرگ عجیب آنتون یلچین باعث شده آنها به این فکر بیافتند که در مرگ های تراژیک بازیگران جوان درست قبل از اکران فیلم هایشان عمدی در کار است؟!!! اما بدتر از آن شکست سنگین قسمت پنجم عصر یخبندان بود که باعث می شود احتمالاً دیگر شاهد ساخته شدن قسمت های بعدی نباشیم مگر اینکه تهیه کنندگانش خیلی اعتماد به نفس داشته باشند . مشکل بزرگ عصر یخبندان پنجم این است که نمی تواند با مخاطبان جدید و کم سن و سال امروز ارتباط برقرار کند و فقط برای کسانی جذاب است که همراه چهار قسمت قبلی بزرگ شده باشند .
در روز 29 جولای جیسون بورن ساخته شده با همان تیم سه گانه موفق اولیه اکران گردید که هرچند در گیشه موفقیت نسبی داشته اما ظاهراً به اندازه آن سه فیلم جذابیت ندارد و یک جورهایی زهرش کشیده شده! فیلم را احتمالاً تا چند روز دیگر خواهم توانست تماشا کنم! در همین روز کمدی مامان های بد روی پرده رفت و با توجه به بودجه ساخت 20 ملیون دلاری اش ، فروش خیلی خوبی داشته .
پنجم آگوست جوخه انتحاری روی پرده رفت که خیلی ها برایش ثانیه شماری می کردند . هرچند فروش فیلم هم با گذشت حدود یک ماه از آغاز اکران قابل توجه بوده ، اما به نظر می رسد همان شاخصه های منفی که باعث انتقادات فراوان از "بتمن علیه سوپرمن : طلوع عدالت" گردید ، در مورد این فیلم هم صادق باشد ، ظاهراً سپردن سکان هدایت مجموعه لیگ عدالت به زاک اسنایدر اشتباه بزرگی بوده است که خود نولان هم در ارتکاب آن بی تقصیر نیست!
12 آگوست انیمیشن بزرگسالانه و حاوی پیام های بشدت جدی مهمانی سوسیس روی پرده رفته که امیدوارم نسخه دوبله اش وارد بازار ایران نشود چون در آن صورت تعداد بی شماری از همکاران را سراغ دارم که حاضر هستند برای کمی سود بیشتر آن را به بچه های 5-6 ساله آن هم بدون ادای توضیحات ، بفروشند!!! این انیمیشن کمپانی سونی با بودجه 19 ملیون دلاری تاکنون بیش از 90 ملیون دلار در آمریکا فروش داشته است . در همین روز اکران اژدهای پیت آغاز شد که تا اینجا عملکرد قابل قبولی در گیشه نداشته . با وجود رضایت بالای منتقدان از فیلم به نظر می رسد بزرگترین مشکل در فروش کم آن اشتباه تهیه کنندگان بوده که سعی کرده اند آن را ضلع سوم رقابت بین "کتاب جنگل" و "افسانه تارزان" نشان بدهند ، اما مشکل اینجاست که اولاً این یکی واقعاً تخیلی است و به اندازه دو فیلم دیگر باور پذیر نیست بنابراین باید طیف متفاوتی از تماشاگران را هدف گذاری کند و دوماً این فیلم مال والت دیزنی است و والت دیزنی نمی تواند با والت دیزنی رقابت کند!!!
سایر فیلم های اکران شده در این هفت ماه گذشته فروش هایی متوسط یا در حد انتظار داشته اند ، و بنابراین در این لیست قرار نگرفته اند .
خیر ، بنده هنوز گرم نشده ام! دست و دلم به نوشتن جدول هفتگی نمی رود! آن هم این هفته که هفته اول سپتامبر است و با بازگشایی مدارس ، صف گیشه سینماها تا حدود زیادی خلوت شده و فیلم ها هم از تب و تاب افتاده اند! خب ، پس چکار کنیم؟! ... (حالا یعنی مثلاً دارم فکر می کنم!!!) ... آها ، بیایید مروری داشته باشیم بر مهمترین اتفاقات اکران هفت ماه گذشته سال 2016 :
اولین فیلمی که تصور می رفت فروش خوبی داشته باشد ، موج پنجم کمپانی سونی بود که 22 ژانویه اکران شد اما در فروش آمریکا توفیقی نداشت و فقط به لطف فروش متوسط جهانی بود که از شکست گریخت . فیلم را منتقدان هم تحویل نگرفتند اما از آن دست فیلم هایی است که بنده شدیداً مایل به دیدنشان هستم و وقتی شنیدم موسسه قرن 21 که بهترین و باتجربه ترین موسسه شبکه نمایش خانگی ایران است و بهترین دوبلورها را در اختیار دارد فیلم را بدست آورده حسابی خوشحال شدم لیکن متاسفانه درست زمان توزیع این فیلم افتاد به اختلافات بین موسسه و توزیع کنندگان اصفهان و فیلم با وجود حل و فصل نسبی اختلافات ، هنوز به بازار اصفهان وارد نشده است!
29 ژانویه انیمیشن پاندای کونگ فوکار 3 اکران شد که همانگونه که پیشبینی می شد بخاطر زمان نامناسب اکران ، کمتر از دو قسمت قبلی فروش داشت ،البته توانست گلیمش را از آب بیرون بکشد ، از نظر فیلمنامه و طنز هم باز کاری عالی و سطح بالا بود و برخلاف بیشتر سری های انیمیشنی هم تایش ، از این لحاظ سقوط نداشته . در همین روز کمدی پنجاه طیف سیاه روی پرده رفت که هجوی بود بر فیلم پرفروش "پنجاه طیف خاکستری" ، اما توفیقی در گیشه نداشت و تهیه کنندگان خیلی شانس آوردند که خرج زیادی برای فیلم نکرده بودند . اما یک اتفاق مهم دیگر هم در این روز افتاد و آن شکست سنگین فیلم جین یک تفنگ دارد وسترن ساخته گوین اوکانر و با بازی ناتالی پورتمن ، اوان مک گرگور و جوئل ادگرتون بود که چون از اکران به موقع در فصل جوایز سینمایی باز ماند ، تماشاگران حرفه ایی هم از تماشایش سر بازدند به این ترتیب این فیلم 25 ملیون دلاری در فروش افتتاحیه فقط هشتصد هزار دلار فروخت و مجموع فروشش به زحمت از 1.5 ملیون دلار گذشت . این شکست سنگین به پای کمپانی گزیده کار و مشکل پسند واینشتاین نوشته شد!
7 فوریه غرور و تعصب و زامبی ها اکران شد که به نظر ایده جالبی می رسید اما با استقبال سرد تماشاگران در اکران بشدت شکست خورد . شاید مشکل از آنجا بود که سازندگان فیلم را بشدت جدی گرفته بودند در حالی که تماشاگران انتظار یک هجو کمدی/ترسناک را داشتند!!!
12 فوریه فیلم جنجالی و بشدت متفاوت ددپول اکران گردید و بسیار فراتر از هر فیلم دیگری از سری مردان ایکس فروش کرد ، هرچند که در واقع نباید این فیلم را که بیشتر یک کمدی هجوی از فیلم ابرقهرمانی بود ، جزو مجموعه بشدت رسمی و تلخ مردان ایکس حساب کرد! در همان روز کمدی زولندر 2 روی پرده رفت و این یکی البته با وجود حضور انبوهی از ستاره های سینما و موسیقی ، شکستی سنگین را برای کمپانی پارامونت رقم زد . واقعاً فیلمنامه آشغالی داشت ، بنده که فقط پنج دقیقه اش را توانستم تحمل کنم!!!
اما روز 26 فوریه هم یک روز تلخ دیگر برای کمپانی ها بود ؛ فیلم 140 ملیون دلاری خدایان مصر کمپانی پر اشتباه و ساده نگر لایونزگیت شروع بسیار بدی داشت و فروش افتتاحیه اش در آمریکا یک دهم بودجه ساختش و در نهایت هم به فروش 31 ملیون دلاری در گیشه آمریکا بسنده کرد و در فروش جهانی هم چندان موفق نبود . فیلم دیگری که خیلی روی فروشش حساب کرده بود تریلر سه گانه 9 بود که هرچند با بودجه 20 ملیون دلای ساخته شد اما تبلیغات سنگینی پشتش بود و کمپانی اپن رود فیلمز حساب ویژه ایی روی آن باز کرده بود لیکن این فیلم هم به فروش 12.6 ملیون دلاری در آمریکا بسنده کرد!
روز 4 مارس اکران انیمیشن متفاوت و جذاب زوتوپیا از والت دیزنی آغاز گردید که با ایده های عمدتاً جذاب و اورژینالش بهترین انیمیشن 2017 تا اینجا بوده ، هرچند برخی از پیام های اخلاقی که این انیمیشن می دهد جای بحث دارد اما چه در ایده و چه در پیام به نظرم یک سر و گردن بالاتر از دیگر انیمیشن مهم و پرفروش امسال است! در همین روز فیلم اکشن سقوط لندن روی پرده رفت که دنباله "سقوط الیمپوس" بود و ساخته یک کارگردان ایرانی الاصل به نام بابک نجفی! سقوط الیمپوس فیلم بدی نبود و خیلی هم بیشتر از رقیبش "سقوط کاخ سفید" فروش کرد اما بنده "سقوط کاخ سفید" را بیشتر دوست داشتم چون نحوه حمله تروریست ها به کاخ سفید در "سقوط کاخ سفید" خیلی عقلانی تر و قابل باور تر است تا "سقوط المپیوس" . و سقوط لندن با وجود داشتن صحنه های اکشن و تعقیب و گریز آنچنانی ، یک فیلم بشدت احمقانه و ضعیف در فیلمنامه بود که البته باز هم در گیشه موفقیت نسبی داشت بنابراین احتمال اینکه فیلم سومی هم ساخته شود وجود خواهد داشت!
11 مارس ، مسیر شانس آباد 10 اکران گردید که تصور می رفت دنباله فیلم "شانس آباد" سال 2007 باشد ، اما این در واقع یک ترفند بود از طرف تهیه کنندگان برای اینکه ایده ها و چرخش های داخل فیلم برای تماشاگر جذابیت بیشتری داشته باشد و انصافاً فیلم غافل گیر کننده ایی هم بود و تا زمان چرخش نهایی داستان ، باز هم نمی شد حدس زد چه خبر است؟! و همین ترفند به فروش موفق فیلم کمک نمود . در همین روز کمدی 35 ملیون دلاری برادران گریمزبی با بازی ساشا بارون کوهن روی پرده رفت و با شکستی سنگین به کارش خاتمه داد . ساشا بارون کوهن کمدینی است که خیلی زودتر از آنچه تصور می شد در هالیوود محو خواهد گشت!
روز 18 مارس سری واگرا : وفاداری روی پرده رفت و با فروشی ناامیدکننده نسبت به دو قسمت قبلی به جمع شکست های بزرگ سال اضافه شد . تهیه کنندگان تصمیم گرفته اند قسمت چهارم و پایانی را با هزینه ایی کمتر و به صورت تلوزیونی یا ویدئویی تولید کنند تا پرونده این مجموعه هرچه زودتر بسته شود!
در روز 25 مارس هم جنجالی ترین فیلم سال روی پرده رفت ؛ بتمن علیه سوپرمن : طلوع عدالت که قرار بوده آغاز رقابت رسمی کمپانی برادران وارنر و دی سی کامیک با مجموعه انتقامجویان مارول و والت دیزنی باشد ، هرچند فیلم فروش خوبی داشت (البته کمتر از حد انتظار تهیه کنندگان) و رسماً به ساخت دنباله های بعدی چراغ سبز نشان داد ، اما در برابر بدترین فیلم مجموعه انتقامجویان هم از نظر فیلمنامه و روند داستان حرفی برای گفتن ندارد!!! بتمن فیلم که عمدلاً یک موجود خشن و زمخت و نادان و متوهم تک بعدی است که هرچه نولان در سه گانه رشته بود را پنبه می کند ، و سوپرمن فیلم هم هرچند قرار نبوده شرلوک هلمز باشد ، اما حماقت هایش از شماره خارج می شود!!! و آن پایان مسخره که همه عالم و آدم می دانند گروه عدالت بدون سوپرمن اصلاً گروه نمی شود!!!
15 آوریل کتاب جنگل والت دیزنی روی پرده رفت و یک موفقیت دیگر را در گیشه برای این کمپانی رقم زد . فیلم تا حدود زیادی به انیمیشن اورژینال وفادار است و بسیاری از سکانس های کلیدی آن را بازسازی نموده ، جلوه های ویژه هم خیره کننده است و بدون شک جزو نامزدهای اسکار در این بخش خواهد بود ، نکته ایی هم که به نظرم خیلی جالب آمد انتخاب درست هنرپیشه خردسال فیلم بوده ، در انیمیشن موگلی یک پسر بچه ترکه ایی و بسیار لاغر است ، اما موگلی فیلم بدنی نسبتاً چاق و شل و ول دارد ، و این مورد درست است چون در موارد اندکی در کودکان واقعی بعد از چند سال زندگی در طبیعت پیدا شده اند (و احتمالاً الهام بخش خلق این داستان هم بوده اند) توصیفات ظاهری که از این کودکان شده به موگلی فیلم نزدیک است زیرا بخاطر مصرف مواد خام جنگلی چربی و عوره بالاتری نسبت به حد طبیعی کودکان هم سن و سالشان داشته اند!
22 آوریل ، باز هم یک روز تلخ دیگر برای تهیه کنندگان ؛ شکارچی ؛ جنگ زمستان دنباله "سفید و برفی و شکارچی" با شروعی ناامید کننده در اکران شکست می خورد . فیلم اول هم هرچند اثر جالب توجهی نبود اما به لطف تبلیغات و حواشی فراوانی که داشت تماشاگران را جلب کرد ، اما جنگ زمستان عملاً هیچ نکته مثبتی برای جلب تماشاگران بزرگسال ندارد و مناسب تماشاگران کودک و نوجوان هم نیست! اما در این روز یک فیلم دیگر هم بی سر و صدا روی پرده رفت و بی سر و صدا هم شکست خورد ؛ هولوگرامی برای پادشاه ساخته تام تیکور و بازی تام هنکس و درباره شاهزاده های سعودی!!!
29 آوریل انیمیشن رچت و کلانک از فوکوس فترز روی پرده رفت که این یکی هم تبدیل به یک شکست سنگین دیگر شد . نسخه دوبله این انیمیشن تازه بدستم رسیده و هنوز تماشا نکرده ام که ببینم چرا شکست خورد؟!!! چون تیزرش که جالب توجه بود!
در روز 6 می کاپیتان امریکا : جنگ داخلی روی پرده رفت و با قدرت هرچه تمام تر برتری والت دیزنی و مارول را به رخ حریفان کشید! انصافاً این فیلم چه در شخصیت پردازی ، چه روند داستان ، چه اکشن و چه جلوه های ویژه کم نقص است و تا اینجا بهترین و جذاب ترین فیلم از سال 2016 بوده که بنده تماشا کرده ام .
روز 20 می انیمیشن پرندگان خشمگین از کمپانی سونی روی پرده رفت و به لطف محبوبیت فراوان بازی اش فروش قابل قبولی داشت اما خود این انیمیشن از نظر کیفیت اصلاً در حد چنین فروشی نبود .
27 ماه می مردان ایکس : آپوکالیپس اکران شد و خیلی ها تصور می کردند با موفقیت چشمگیری که ددپول در آغاز فاز جدید این مجموعه کسب کرده ، آپوکالیپس هم می تواند فروش بالایی داشته باشد اما این فیلم به کم فروش ترین بین شش فیلم مردان ایکس (منهای ولوورین ها) تبدیل شد هرچند که به لطف فروش جهانی اش به سوددهی رسید و راه برای ساخت دنباله های بعدی همچنان باز است . هرچند آپوکالیپس داستان مهیج و پرکششی دارد اما شاید دلیل استقبال کمتر تماشاگران از فیلم این است که سازندگان با ایجاد تغییرات بنیادین در داستان ، عملاً سعی دارند خاطرات خوب تماشاگران از سه فیلم نخست مجموعه را پاک کرده و بهانه سفر در زمانی که در فیلم قبلی رخ داد ، کل داستان و مسیر مجموعه را متفاوت از سه گانه نخست پیگیری کنند . از طرف دیگر نکته ایی که در فیلم اذیتم کرد انتخاب قاهره به عنوان کانون شکل گیری حوادث مهم فیلم و نابودی آن بود . شاید به نظر کمی زیاده روی می کنم اما چرا باید قاهره انتخاب شود آن هم درست مدتی بعد از ترور انور سادات و آغاز دشمنی علنی بین حکومت نظامیان مصر و جماعت اخوان المسلمین ، و تصور کنید وقتی قاهره ایی نباشد که حوادث مهم زمستان 2011 در آن رخ دهد ، دنیای الان چه شکلی بود؟! بدون اینکه علناً چیزی را بیان کنند در ضمیر ناخودآگاه بینندگان این سئوال را مطرح می نمایند و آنها را از شورش و انقلاب می ترسانند!
در همان روز 27 می آلیس آن سوی آینه را می نگرد هم روی پرده رفت و هرچند قابل پیشبینی بود که خیلی کمتر از فیلم میلیاردی اول فروش کند ، اما به معنای واقعی کلمه تبدیل به یک شکست کامل برای کمپانی والت دیزنی شد ، واقعاً شانس آوردند که امسال این همه فیلم های بزرگ و موفق داشتند تا بتوانند چک های یکی-دو فیلم شکست خورده را هم پاس کنند! نسخه دوبله این فیلم بدستم رسید اما زحمت تماشایش را به خودم ندادم چون از فیلم اول هم خیلی خوشم نیامده بود!!!
در روز سوم ژوئن اکران لاکپشت های نینجا : خروج از سایه آغاز گردید . فیلم اول چیز دندان گیری نبود اما فروش قابل قبولی داشت و پیشبینی می شد با به دست آوردن زمانی مناسب تر در جدول اکران ، فیلم دوم بتواند موفق تر از فیلم اول عمل کند . اما اینطور نشد ، و فقط به لطف فروش بین المللی فیلم کمپانی پارامونت توانست از زیر یک شکست دیگر فرار کند! این فیلم را هم با اینکه بدستم رسید ، تماشا نکردم و نمی توانم شخصاً قضاوت کنم!
روز 10 ژوئن اکران سه فیلم جدید در سینماهای آمریکا آغاز شد ؛ احضار شده 2 که قسمت نخستش خیلی سریع تبدیل به یک اثر موفق و کلاسیک در ژانر ترسناک شد ، باز هم فیلمی قابل قبول و پرفروش بود و راه برای ساخت دنباله های بعدی بازماند ، هرچند تجربه ثابت کرده در ژانر ترسناک دو فیلم اول یک مجموعه هرچقدر هم عالی باشند فیلم سوم آشغال خواهد بود!!! وارکرافت هم که بنده شخصاً منتظر اکرانش بودم در این روز روی پرده رفت و به شکست دیگری در گیشه آمریکا تبدیل شد ، البته فروش فیلم در بازار بین الملل و بویژه در چین قابل توجه بوده و به همین دلیل تهیه کنندگان برای ساخت فیلم بعدی همچنان انگیزه دارند هرچند رسماً هنوز آغاز آن را اعلام نکرده اند . اما فیلم وارکرافت چندین ایراد اساسی دارد که بخصوص برای کسانی که عاشق فیلم های ارباب حلقه ها و هابیت باشند ، بیشتر نمود دارد ؛ اولین و مهمترین ایراد شخصیت پردازی است که باعث می شود تماشاگران با هیچ یک از شخصیت داستان چه انسانی ، چه هیولایی ، چه خوب و چه بد ، نتوانند همزاد پنداری کنند و با آنها همراه شوند . درام و پیچش های داستانی هم که در حد سریال های ترکی است و هیچ نکته مثبت و گیرایی در آن نیست . جلوه های ویژه فیلم چشمگیر است اما گاهی چندان زیاد می شود که تصور می کنیم یک انیمیشن یا خود بازی وارکرافت را داریم تماشا می کنیم! و نبرد پایانی فیلم هم خیلی خوب از کار در نیامده ، تماشاگرانی که نبردهای عظیم و پرجزئیات فیلم های ارباب حلقه ها ، هابیت ، نارنیا ، تروآ و ... را دیده اند ، انتظار خیلی بیشتری از نبرد پایانی کم رمق و سر هم بندی شده فیلم داشتند . فیلم سوم این روز هم حالا منو ببین 2 بود . فیلم اول را خیلی دوست دارم و چندین بار تماشا کرده ام ، فیلم دوم هنوز بدستم نرسیده اما فکر نمی کنم به اندازه فیلم اول جذاب باشد . فیلم در گیشه آمریکا هم چندان مورد استقبال قرار نگرفت اما در بازار بین الملل فروش خوبی داشت و تهیه کنندگان کاملاً از نتیجه راضی هستند هرچند خیلی بعید است که به ساخت فیلم سوم فکر کنند!
17 ژوئن اکران در جستجوی دوری والت دیزنی و پیکسار آغاز شد که تا امروز پرفروش ترین فیلم سال لقب گرفته است . انیمیشن شروعی طلایی دارد و با کمک خاطرات خوبی که از فیلم اول داریم خودش را پیش می اندازد اما از اواسط کار کم کم ایده ها ته کشیده و سازندگان به کپی برداری ایده ها از انیمیشن های دیگر روی آورده اند تا جایی که کار به ایده گرفتن از انیمیشن ضعیف "عملیات آجیلی" هم کشیده است . به هر حال پیکساری ها همچنان تمام تلاش خودشان را کرده اند و انیمیشنشان از نظر فنی و گرافیکی همچنان بالاتر از رقباست ، اما از زمانی که والت دیزنی پیکسار را بلعیده و بخصوص پس از مرگ استیو جابز ، این کمپانی در ایده پردازی واقعاً کم آورده و روی دور باطلی از تکرار و دنباله سازی افتاده است .
در روز 24 ژوئن اکران روز استقلال : خیزش دوباره آغاز گردید و این فیلم هم در آمریکا کمتر از آنچه پیشبینی می شد فروش داشت و باز به لطف فروش بین المللی از شکست گریخت . فیلم اول هم که سال 1996 باعث شهرت ویل اسمیت گردید با آن همه سوراخ های فیلمنامه و شعارهای گل درشت سیاسی امریالیستی ، اصلاً لایق آن همه فروش و شهرت نبود (هرچند شخصاً بیشتر از 20 بار تماشایش کرده ام) و مطمئناً فیلم دوم هم نباید چیز دندان گیر تری باشد!!! در همین روز فیلم شیطان نئونی نیکلاس وندینگ روفن اکران گردید و باز مثل فیلم قبلی اش "فقط خدا می بخشد" به یک شکست مطلق هم در گیشه و هم در نزد منتقدان تبدیل شد . شاید وندینگ روفن دیگر نتواند آن درخششی را که با فیلم "راندن" داشت تکرار کند!
اول جولای با توجه به تعطیلی چهارم جولای ، برای فیلم هایی که اکران شدند بهترین موقعیت ممکن فراهم بود ، و تقریباً هیچکدام نتوانستند آن طور که انتظار می رفت از این فرصت استفاده کنند! افسانه تارزان برادران وارنر که باز خیلی ها آن را در برابر "کتاب جنگل" والت دیزنی قرار دادند در چهار روز فروش افتتاحیه 46 ملیون دلاری را پشت سر گذاشت و در مجموع فروشش در سینماهای آمریکا به 126 ملیون دلار رسید که خیلی کمتر از فیلم دیزنی است ، البته با فروش 230 ملیون دلاری در بازار بین المللی توانسته تا حدودی هزینه 180 ملیون دلاری اش را جبران کند . این فیلم بدستم رسیده و اگر فرصت شد در چند روزآینده تماشا خواهم کرد . پاکسازی : سال انتخابات که کاملاً مناسب امسال و روز ملی استقلال آمریکاست در مجموع حدود 79 ملیون دلار در آمریکا فروش داشته ، البته بودجه ساخت فیلم 10 ملیون دلار اعلام شده ، اما انتظار می رفت فیلم با شرایط مساعد اکرانی که دارد بیشتر از این مورد استقلال قرار گیرد . فیلم سوم هم غول بزرگ مهربان 140 ملیون دلاری استیون اسپیلبرگ بود که در چهار روز تعطیلات فقط کمتر از 23 ملیون دلار فروش افتتاحیه داشت و در مجموع هم زحمت حدود 55 ملیون دلار در آمریکا فروخت و فروش جهانی اش هم خیلی چشمگیر نبود!!! اسپیلبرگ که از فیلم خیلی راضی است و آن را شادترین فیلمی می داند که تاکنون ساخته است ، قبل از تماشای فیلم هم شنیده بودم که بهترین بخش فیلم آن قسمتی است که غول و دخترک به قصر ملکه انگلیس می روند ، اما کاملاً ناامید شدم!!! در واقع فیلم تا قبل از آن بخش کاملاً جان دار و سرگرم کننده است اما با وارد شدن ملکه به داستان چنان خشک و تصنعی و غیر قابل باور می گردد که آدم وجود غول را بیشتر می تواند باور کند تا اینکه ملکه انگلستان اینقدر راحت درگیر چنین ماجرایی شود و تازه آن را هم بپذیرد!!!
8 جولای انیمیشن اسرار زندگی حیوانات خانگی از یونیورسال روی پرده رفت و فروش بالایی هم داشته ، کار سرگرم کننده ایی هم هست ، اما پیام های مثلاً اخلاقی که برای بچه ها دارد واقعاً نگران کننده است!!! تبلیغ علنی زندگی مجردی و جایگزین کردن حیوانات خانگی بجای خانواده واقعی . این ضد اجتماعی ترین انیمیشنی است که تاکنون اکران شده!
در روز 15 جولای بازسازی زنانه داغون کننده های اشباح اکران گردید که مسلماً اگر بخاطر ستاره شدن ملیسا مک کارتی نبود این اتفاق نمی افتاد . اما با وجود فروش 126 ملیون دلاری که فیلم تاکنون در آمریکا داشته و با احتساب فروش بین الملل مجموع فروشش به بیش از 224 ملیون دلار رسیده ، برای فیلمی با بودجه ساخت 144 ملیون دلار اصلاً قابل قبول نیست . فیلم قبلی خانم مک کارتی یعنی رئیس هم که چند ماه قبل تر اکران شد آنطور که انتظار می رفت ، فروش بالایی نداشت . خانم مک کارتی باید کمی استراتژی اش را تغییر دهد وگرنه خیلی زود از جایگاه ستاره ایی اش سقوط خواهد نمود .
22 جولای سفر ستاره ایی : ماورا و عصر یخبندان : دوره برخورد اکران گردیدند و هر دو فیلم فروشی ناامیدکننده داشتند! سفر ستاره ایی جدید با اینکه بار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و نمره قابل قبولی دریافت کرد اما در جذب تماشاگران به اندازه دو قسمت قبلی موفق نبود ، شاید به این خاطر که آنها از نبودن جی جی آبرامز روی صندلی کارگردانی راضی نبودند یا شاید واقعه مرگ عجیب آنتون یلچین باعث شده آنها به این فکر بیافتند که در مرگ های تراژیک بازیگران جوان درست قبل از اکران فیلم هایشان عمدی در کار است؟!!! اما بدتر از آن شکست سنگین قسمت پنجم عصر یخبندان بود که باعث می شود احتمالاً دیگر شاهد ساخته شدن قسمت های بعدی نباشیم مگر اینکه تهیه کنندگانش خیلی اعتماد به نفس داشته باشند . مشکل بزرگ عصر یخبندان پنجم این است که نمی تواند با مخاطبان جدید و کم سن و سال امروز ارتباط برقرار کند و فقط برای کسانی جذاب است که همراه چهار قسمت قبلی بزرگ شده باشند .
در روز 29 جولای جیسون بورن ساخته شده با همان تیم سه گانه موفق اولیه اکران گردید که هرچند در گیشه موفقیت نسبی داشته اما ظاهراً به اندازه آن سه فیلم جذابیت ندارد و یک جورهایی زهرش کشیده شده! فیلم را احتمالاً تا چند روز دیگر خواهم توانست تماشا کنم! در همین روز کمدی مامان های بد روی پرده رفت و با توجه به بودجه ساخت 20 ملیون دلاری اش ، فروش خیلی خوبی داشته .
پنجم آگوست جوخه انتحاری روی پرده رفت که خیلی ها برایش ثانیه شماری می کردند . هرچند فروش فیلم هم با گذشت حدود یک ماه از آغاز اکران قابل توجه بوده ، اما به نظر می رسد همان شاخصه های منفی که باعث انتقادات فراوان از "بتمن علیه سوپرمن : طلوع عدالت" گردید ، در مورد این فیلم هم صادق باشد ، ظاهراً سپردن سکان هدایت مجموعه لیگ عدالت به زاک اسنایدر اشتباه بزرگی بوده است که خود نولان هم در ارتکاب آن بی تقصیر نیست!
12 آگوست انیمیشن بزرگسالانه و حاوی پیام های بشدت جدی مهمانی سوسیس روی پرده رفته که امیدوارم نسخه دوبله اش وارد بازار ایران نشود چون در آن صورت تعداد بی شماری از همکاران را سراغ دارم که حاضر هستند برای کمی سود بیشتر آن را به بچه های 5-6 ساله آن هم بدون ادای توضیحات ، بفروشند!!! این انیمیشن کمپانی سونی با بودجه 19 ملیون دلاری تاکنون بیش از 90 ملیون دلار در آمریکا فروش داشته است . در همین روز اکران اژدهای پیت آغاز شد که تا اینجا عملکرد قابل قبولی در گیشه نداشته . با وجود رضایت بالای منتقدان از فیلم به نظر می رسد بزرگترین مشکل در فروش کم آن اشتباه تهیه کنندگان بوده که سعی کرده اند آن را ضلع سوم رقابت بین "کتاب جنگل" و "افسانه تارزان" نشان بدهند ، اما مشکل اینجاست که اولاً این یکی واقعاً تخیلی است و به اندازه دو فیلم دیگر باور پذیر نیست بنابراین باید طیف متفاوتی از تماشاگران را هدف گذاری کند و دوماً این فیلم مال والت دیزنی است و والت دیزنی نمی تواند با والت دیزنی رقابت کند!!!
سایر فیلم های اکران شده در این هفت ماه گذشته فروش هایی متوسط یا در حد انتظار داشته اند ، و بنابراین در این لیست قرار نگرفته اند .

+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۵ ساعت 12:39 توسط امین
|
bamn ، همه جا bamn است!